بازم خوشمزه کاری
توی آشپزخونه درحال انجام کارها
علی اومده پاهاشو باز کرده و
حالا مکالمه منو پسر طلا:
علی: مامان از زیر پا من رد
مامان در حالی که خم شدم: جانمیشم پسرم،نگاه کن
علی : من بگگ بشه ، مامان توتو مشه ،بعد جا(من بزرگ بشم،مامان کوچیک میشه بعد از زیر پام جا میشه)
مامان: غش غش خنده
الهی فدات بشم که فکر میکنی بزرگ بشی من کوچیک میشم.
دورت بگردم بااین حرفات
آبجی جونتم هم سن شما بود همین فکرا رو میکرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی