علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
آبجی عفیفهآبجی عفیفه، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره
شریفه بانوشریفه بانو، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه سن داره

بزرگ مرد کوچک، علی من

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات پسر کوچولوش جاودانه بشه

برگشت ازکربلا

سلام گل پسرم بالاخره سفر امسال کربلامونم تموم شد وما به سلامت برگشتیم خونه مون.  اما اگر بخوام از خودت. بگم،پسر خیلی باهوش وخوش اخلاقی هستی.سعی میکنی کلماتی که میشنوی تکرار کنی.با آبجی عفیفه هم رابطه تون عاااااالیه.یک دقیقه بدون آبجی توی خونه نمیمونی.صبح بیدارشی اول میری سراغ آبجی جون.بیشتر روز رو باهم سرگرمین.از نقاشی وتلویزیون،تا بازی وگاهی دعوا.حتی سرسفره هم کنار آبجی میشینی.کوچیک تربودی فقط از ظرف آبجی غذا میخوردی.آبجی هم همیشه باهات مهربونه و قربون صدقه ات میره.   خداروشکر غذا ومیوه رو خوب میخوری، والبته شیرهم دائمی. قراره آخراین ماه ازشیر بگیرمت ان شاءالله.  انار ولیموشیرین رو از بقیه میوه های پای...
2 آذر 1396

عکس

سلام گلم چندتا عکس بذارم،و زود برم       علی وآبجی در حال تکون دادن کالسکه                 ان شاءالله فردا آخرین روز پیاده روی ما خواهد بود امیدوارم با زیارت مقبول برگردیم دوستون دارم.گلای شمعدونی باغچه من     ...
16 آبان 1396

اربعین96

سلام پسرکم خداروشکر امسال هم توفیق شد،راهی کربلا شدیم برای پیاده روی اربعین الان چندروزی هست که نجفیم. فردا ان شاءالله آغاز پیاده روی چهارروزه مابسمت کربلا خواهدبود. جای همگی دوستان خالی فعلا عکس از خودت ندارم اما از سفره های کریمانه ی مردم عراق،دوتا عکس دارم میذارم بفرمایید قیمه نجفی و زرشک پلو ان شاءالله در اولین فرصت که مجدد اینترنت در دسترسم بود،برات عکس های پیاده روی رو خواهم گذاشت. ان شاءالله که مثل سال قبل، شما و آبجی اذیت نشین و هیچکدومتونم مریض نشین بامید دیدار ...
13 آبان 1396

شیرخوارگان حسینی و شیرخواره ی من

سلام علیِ من امروز،اول محرم،واولین جمعه ماه،مصادف با مراسم شیرخوارگان بود. حال منم تعریف چندانی نداشت فقط همینقدر بگم،قلبم داشت کم میاورد...               امان از دل رباب...     ...
31 شهريور 1396

اسباب کشی

سلام گل پسرم این روزا حسابی گرفتار بودیم.بعدازامتحانات،برگشتیم روداب و اسباب جمع کردیم.جریان انتقالیمون به لطف خدا و کرم امام رضا علیه السلام جور شد و مابه خراسان جنوبی منتقل شدیم والان حدود یک هفته میشه که توی خونه مستقر شدیم.یه خونه بسیار متفاوت باخونه قبلی،با حیاطی که بیشتر شبیه باغه وخداروشکر ازاین جهت شما و آبجی جون حسابی بهتون خوش میگذره ویکسره توی حیاط درحال بازی توی باغچه این. دیروز آخرین واکسنت رو هم زدیم.حسابی درد داری.اما با همین پای دردناک،لنگ لنگون راه میری. در همین حین،پنجمین دندونت که میشه اولین نیش،بالاسمت چپ جوونه زد.( دندونای قبلیت 27فروردین اولین دندون بالای علی سمت راست خودش مبارکش باشه 7اردیبهشت پنج شنبه دومین...
31 مرداد 1396

تولد یکسالگی

سلام گل گلدونم اومدم با خاطرات مختصر تولدت. بالاخره دومین گل زندگی ما هم یکساله شد. فدای تو بشم من،که اینقدر زود بزرگ شدی نازنینم... منم دست بکارشدم و تم تولد پو رو خودم برات درست کردم.یه خورده وقت گیر بود،اما ارزششو داشت. تعداد مهمونامونم زیاد نبود که همگیشون تلگرامی دعوت شدن،باکارتی که خودم طراحی کردم. بابا جون مهربون هم زحمت خرید وسایل و سفارش کیک و... رو انجام دادن که واقعا دستشون دردنکنه. خلاصه،تولد مختصر و بیاد موندنی شما،توی یه عصر قشنگ برگزار شد و خاطره اش برای ما موندگار شد. حالابریم سراغ عکس ها:   کارت دعوت             کیک،که البته طرحی که سفارش دادی...
1 تير 1396