دست به دامان توام یارضا...
۲٦بهمن،حرم امام رئوف علیه السلام
دست به دامنش میشوم.اگرصلاح است همین روزها فرزندم زمینی شود،قبل از چهارشنبه باشد.چراکه همسرم آن روز راهی سفراست ومن،قوت قلب میگیرم از حضورش لحظات درد کشیدنم...
به خانه می آییم.حالم حال خوشی نیست.دردهای پراکنده گهگاه می آیند و میروند.نمی دانم اینها علائم زایمان است یانه.
شب،همین نزدیکی ها،مراسمی برپاست بمناسبت میلاد زینب کبری،دختر پاک ترین مادر وپدر روی زمین.دلم میشکند.ازته دل صلاحم را میخواهم...
ساعت به نیمه شب نزدیک میشود.دردهاهنوز هستند.بااسترسی عجیب میخوابم.تا صبح،خداکریم است...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی