قدم قدم...با یه علم....
سلام گل پسرکم اومدم تا طبق قولی که دادم،خاطرات سفر اربعین رو برات بنویسم.یه سفر،یه معجزه،یه حادثه تکرار ناپذیر.... نمیخوام برات بگم کی راه افتادیم،کی رسیدیم،کی اومدیم و..... اوناها رو مشروح توی دفتر خاطرات،دقیق و مو به مو ثبت کردم. میخوام از خودت بگم توی سفر. ازاینکه چقدر برام شیرین بود،حتی سختی هاش.... اما... شب اول که رسیدیم نجف،همگی خسته،خونه دوستمون استراحت کردیم.صبح روز بعد اولین زیارت...خیلی برام دلچسب بود که با دوتا نوگل قشنگم میرفتم زیارت.خیلی شیرین بود.هرچند زیارت هام در حد یه سلام از راه دور بود و یه امین الله... و تمام... اما خیلی خیلی خوب بود. یادم نمیره که شما همونجا تب کردی.روز اول.ومن مجبور...