علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
آبجی عفیفهآبجی عفیفه، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
شریفه بانوشریفه بانو، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک، علی من

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات پسر کوچولوش جاودانه بشه

مامان خیلی گرفتار

سلام علی نازم توی این مدتی که برات ننوشتم واقعا دلتنگ شده بودم برانوشتن.اما خلاصه غیبتمون ماه مبارک بود و درس و امتحانات من. شب بیداری هام کنار گهواره ات برای درس خوندن واقعا شیرین بود برام . شبهای قدرهم با شما دوتا گل،خیلی عالی گذشت. نمازعیدفطر اولین سال زندگیت رو هم تجربه کردی. اولین سفرت به یزد،که با یک تیر دو نشون بود،هم عالی گذشت ومنم ششمین ترم درسی مو تموم کردم. البته یه خورده هواگرم بود.بعد هم خونه تکونی و کارای روزمره. ماه قشنگ ذیقعده هم با اعیاد پربرکتش شروع شده واولیش ،که میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها بود رو بایه جشن مختصربراآبجی جون پشت سرگذاشتیم. الانم فعلا همگی سرما...
5 مهر 1395

چهارماهه شدنت مبارک

نازدارم،سلام چهارماه است که شده ای مهمان خانه ما.وچه خوب مهمانی هستی عشق عروسکیم.چه خوب است که هستی و من مادر علی شده ام.چه نام زیبایی... چه هیبتی... چه عظمتی دارد این نام.وما چه خوشبختم که خانه امان مزین به این نام زیباست....شکراخدای را چگونه بگذارم بابت این نعمت؟؟؟ امروز،واکسن۴ماهگیت رازدیم.گریه هایت چنگ بردلم می انداخت و توان از تنم میبرد.وحالا که آرام به خواب رفته ای،من دلم آرام است به آرامش دلارامم... همیشه سالم باشی نازنینم ... ...
28 خرداد 1395

گیسوی گل پسر...پرررررررر

دیروز،دل از گیسوان زیبای طلاگونه ات بریدم و آنها را به تیغ سپرد. اول با ماشین،کوتاهشان کردیم وبعد،آرام آرام تراشیدمشان وهمان لحظه تورا جوانی تصورکردم با رزم جامه ای که برای دفاع از حرمین، پیشگام است... آری عزیزکم.شیره جانم را به کامت میریزم بامید روزی که مدافع اسلام شوی وپس ازآن،چون حاجیان دیار عشق شدی نازنینم وچه زیبا خواهد شد قامت رعنایت در رزم جامه و لباس احرام  علی اکبر زیبای من... ...
8 خرداد 1395

۱٠٠......

۱٠٠روزاست که مهمان خانه ماشده ای.دومین مهمان خانه و سومین مهمان دل من... خوش آمدی گل خوبم خوش آمدی هدیه پروردگارم برایم بمان برای همیشه...
5 خرداد 1395