سلام گل پسرم دیشب با مهمونامون رفتیم کاخک.اول امامزاده زیارت کردیم که شما خواب بودی و من عکسی ازت ندارم. بعدش رفتیم آبشار.کلی با آبجی جون بازی کردی.یکبار هم نشسته بودی روی ماشین، آبجی رفت روی سرسره. شماهم رفتی بالا اما آبجی متوجه نشد .اومد پایین دید نیستی هول کرد و دنبالت گشت تا پیدات کرد سریع اومد پیشت.بعدشم سوار قایق شدین اینقدر پارو زد که دستای کوچولوش خسته شد.آبجی جون خیلی دوستت داره.بزرگ شدی خیلی هواشو داشته باش،خیلی برات زحمت میکشه. .البته الانم هواشو داری کسی بهش چیزی بگه یا وسایلش رو برداره گریه میکنی و باهاش دعوا میکنی. اینم یه عکس از قایق سواریتون زنده و پاینده باشین فرشته های من ...